در راه عروج به آسمانها دیدم گروهی به کشت و زرع مشغول بودند. از یک طرف می کاشتند و از جانب دیگر درو می کردند. یعنی به سرعت محصول می داد. از جبرئیل پرسیدم آنها کیستند؟گفت مجاهدین در راه خدا هستند که حسنات آنها هفتصد برابر پاداش دارد و آنچه از مال و جان در راه خدا دهند چندین برابر عوض گیرند. فرمود چون برفتم دیدم گروهی را که سر آنها را به سنگ می کوبند و هر بار که می کوبند باز درست می شد و بار دیگر به سنگ می کوبیدند.
پرسیدم این ها که هستند؟ گفت آنان که در نمازهای فرضیه تقصیر می کنند و نماز نخوانده می خوابند و کاهلی در نماز دارند و این غذاب را تا قیامت دارند. فرمود جماعتی را دیدم که هر یکی کهنه پارچه ای بر عورت خود نهاده آنان را به دوزخ می کشیدند، پرسیدم اینان که هستند؟ گفت آنان که زکات مال نداده اند در این عذاب باشند تا قیامت. گروهی دیگر را دیدم که پاره ای گوشت پاکیزه پخته در پیش اینان نهاده و گروهی گوشت پلید و خام. پرسیدم اینها کیستند؟ گفت آنان که گوشت پاک و حلال را پیش رو دارند و گوشت حرام می خورند آنان کسانی هستند که زنان پاک و پاکیزه خود را رها می کنند و به زنا و حرام اقدام می نمایند و بالعکس.
فرمود به مردی برخوردم که پشته هیزم جمع می کرد و نمی توانست بلند کند. دیگری می آمد و بلند می کرد و برپشت او می گذاشت. گفتم او کیست؟ گفت از امت تو که امانات مردم را می گیرد و قیام به رد آن نمی کند و دیگری می گیرد و برسر او می نهد. فرمود گروهی را دیدم که لبهای آنان و زبانهایشان را با قیچی های آتشین می بریدند.هرگاه می بریدند باز به هم می پیوست و این عذاب هم چنان ادامه داشت. گفتم اینان کیستند؟ گفت خطیبانی که مردم را به عمل صالح وعظ می کنند و خودشان عمل نمی نمایند. فرمود به جایی رسیدم که از سوراخ کوچکی گاوی بزرگ بیرون می آمد و چون می خواست به جای خود برگردد نمی توانست. پرسیدم این چیست؟ جبرئیل گفت این مردی است که سخنی بزرگ بگوید و پشیمان شود و هرگاه بخواهد برگردد نمی تواند. فرمود به جایی رسیدم که بوی خوش به مشام می رسید و آوازی دلکش شنیدم. گفتم این چه سرزمینی است و چه بویی است و چه آوازی است؟
گفت بوی بهشت است و آواز خازنان جنت که می گویند: «بارالها آنچه وعده فرمودی به ایجاد رسان که شرف و حریر دیبا و لولو و مرجان و زر و سیم من بسیار رسید. اکواب، آب، شیر، می و انگبین به نهایت رسید. آنچه فرمودی و به آنان که وعده دادی بفرمای به سوی من آیند و آورند. فرمود به وادی رسیدم بوی کریه و آوای ناخوش شنیدم. پرسیدم چیست و کجاست؟
جبرئیل گفت این وادی دوزخ است و آواز خازنان دوزخ که «بارالها آنچه وعده فرمودی بده که سلاسل، زقوم و حمیم و سعیر و ضریع و نحسلین و غساق من بسیار شده. قعر من خطیر و گرمای من سخت کشنده است.» گفتم چیست؟ گفت محل هر کافر و مشرک خبیث و جباری است که به روز حساب عقیده ندارد.
پیغمبر فرمود در مسیر خود مردی را دیدم که به دست راست دری داشت که بوی خوش استشمام می شد و هرگاه بدان نگاه می کرد مسرور می شد و به دست چپش دری بود که بوی ناخوش استشمام می شد و چون بدان می نگریست دلتنگ می شد و می گریست. گفتم جبرئیل این کیست؟ گفت پدر تو آدم است که درب بهشت و جهنم به دست راست و چپ اوست. به دست راست بهشت را می دید که فرزندانش به بهشت می روند، مشعوف می شد و به جهنم می نگریست که فرزندی از او به جهنم می رود، گریان می شد. فرمود به جایی رسیدیم. جبرئیل گفت پیاده شو و نماز بگذار. گفت می دانی کجاست؟ گفتم نه. گفت مدینه طیبه است که محل مهاجرین و هجرتگاه تو می باشد. از آنجا گذشتم. به محلی رسیدم، گفت فرود آی و نماز بگذار.
من نیز نماز نهادم. گفت این طور سینا است که موسی با خدای خود مناجات می کرد. باز به نقطه ای رسیدم، گفت پیاده شو و نماز بگذار. گفتم کجاست؟ گفت بیت الحلم زادگاه عیسی است و از آنجا به بیت المقدس رسیدیم که انبیا و فرشتگان را دیدم به کرامت به استقبال من آمده و سلام کردند و گفتند تو اول کسی هستی که روز قیامت محشور می شوی و لوای شفاعت به دست می گیری. پیغمبر فرمود در میان آسمانها فرشته ای دیدم که هزار هزار سر داشت و بر هر سری هزار هزار صورت بود و تسبیح خدای تعالی می کرد و به هر زبانی به هزار لغت تسبیح می گفت. به او خطاب شد ما بنده ای داریم که تسبیح و عبادت او برابر تسبیح و عبادت تو می باشد، اما تسبیح و ثواب تسبیح او بیش از ثواب تسبیح تو می باشد.
?عبادت و ایام
از بهترین اوقات شریف عبادت بین طلوعین صبح است. اخبار زیادی از اهل بیت (ع) در فضیلت این وقت و تشویق برعبادت و ذکر تسبیح در آن وارد شده است، این ساعت و لحظات غروب را ساعتهای غفلت گویند و شیطان افراد خود را در حین غروب و طلوع آفتاب برای انحراف انسان گسیل می دارد، پس در این دو ساعت بسیار به خداوند پناه ببرید و به یاد خدا باشید. دلهای غمگین غروب را با نماز اول وقت مغرب تسکین دهید و غفلت سحر صبحگاهی را با نماز و قرآن به بشاشت و طراوت روح تبدیل کنید. از امام باقر (ع) روایت است که خواب هنگام صبح شوم است و روزی را منع می کند. خداوند رزاق رزق و روزی انسان را در ما بین طلوع فجر تا طلوع آفتاب صبحگاهی قسمت می کند، پس بپرهیزید از خواب و غفلت و کسالت در این وقت مابین طلوعین که خوشبختی و خوش روزی بودن انسان به وسیله بیداری و عبادت در آن تامین می شود.